یادش بخیر

این وبلاگ منه یه غریبه که دختر اسفندیه و به این قضیه افتخار می کنم

یادش بخیر

این وبلاگ منه یه غریبه که دختر اسفندیه و به این قضیه افتخار می کنم

افسانه جوجه تیغی ها

در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند.
می گویند خارپشتها وخامت اوضاع را دریافتند تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب همدیگر را حفظ کنند...
وقتی نزدیکتر به هم بودند گرمتر میشدند ولی با خارهایشان یکدیگر را زخمی میکردند.
بخاطرهمین تصمیم گرفتند ازهم دور شوند ‫ولی از سرما یخ زده میمردند...
از این رو مجبور بودند یا خارهای دوستان را تحمل کنند، یا نسلشان منقرض شود.
پس دریافتند که بهتر است بازگردند و گردهم آیند و آموختند که:

با زخم های کوچکی که از همزیستی با کسان بسیار نزدیک بوجود می آورد زندگی کنند ، چون گرمای وجود دیگری مهمتراست...

و این چنین توانستند زنده بمانند... 


 پی نوشت : منم یک جوجه تیغی دارم سفت بغلش می کنم ! اصلا هم درد نداره:)کلی هم خوبه:))

بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گردهم می آورد بلکه آن است هر فرد بیاموزد با معایب (نه با بدی های) دیگران کنار آید و خوبیهای آنان را تحسین نماید و سعی کند که بدی ها را به خوبی تبدیل کند

نظرات 2 + ارسال نظر
سامان جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:51 ب.ظ http://www.LangarMusic.Mihanblog.Com

سلام غریبه جان
خوبی؟
وب نازی داری!
خیلی خیلی خوشم اومد
اگه با تبادل لینک موافقی بهم اطلاع بده!
راستی تو با این همه زحمتی که میکشی چرا از وبت استفاده بهینه نمیکنی؟
بهم حتما سر بزن
منتظرتم
بای تا های[:S005:

سعید دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:48 ب.ظ http://delvapasy.blogsky.com

سلام غریبه
واقعا زیبا بود چند بار خوندم
موفق باشی

سلام مرسی از لطفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد