یادش بخیر

این وبلاگ منه یه غریبه که دختر اسفندیه و به این قضیه افتخار می کنم

یادش بخیر

این وبلاگ منه یه غریبه که دختر اسفندیه و به این قضیه افتخار می کنم

یک روز برفی در تهران

چه برفی می اید  

آسمان دارد بار سنگین خود را انگار پنبه می کند و بر سر مردمان زمان فرو می ریزد 

می خواهد سیاهی زمین ما را با سفیدی خود پاسخ بگوید 

می خواهد برای مدتی هرچند کوتاه سیاهی را به سمت سفیدی ببرد 

می داند حتی سفیدی برف هایش هم نمی تواند طولانی باشد و در برابر گرمای گناهمان زود اب می شود... 


 پی نوشت : دیشب خواب دیدم خواب خوبی بود! اما برای من بغضی نا شناخته داشت .

نظرات 1 + ارسال نظر
یه ورق کاغذ کاهی و ... دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:52 ق.ظ http://first-day-of-fall.blogfa.com/


و بد تر از او اینه که دیگه از سفید کردن سیاهی های بعضی جاها انگار نا امید شده که خبری از این برف دلخوش کنک هم نیست!!!

نگران برف نباشید از فردا باز هم آسمان می بارد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد